اشاره: به دنبال دل ( ترانه‌هاي قديمي )
آهنگهاي استاد علي تجويدي
با كلام استاد رحيم معيني‌كرمانشاهي
با صداي عليرضا افتخاري
تنظيم بهزاد خدارحمي
تهران، كانون فرهنگي هنري ني داوود؛ بهار 1384

براي عليرضا افتخاري، و به ياد هنرمند از دست رفته : ميرمجتبي ميرزاده (1384ـ1324)

(سید علیرضا میر علی نقی)

بازسازي آثار قديمي، بر خلاف با آنچه كه بعضي از دوستداران موسيقي مي‌پندارند، برآمده از شرايط حاكم بر موسيقي در سالهاي اخير نيست. پيش از انقلاب نيز چندين ترانه قديمي و مشهور، با اركسترها و صداي خوانندگان مطرح آن روز، اجراي مجدد شدند. ازجمله، آهنگ ـ ترانه «خزان عشق» در آواز همايون، ساخته و خواندة سيد جواد بديع‌زاده با كلام رهي معيري، كه اولين ضبط آن در سال 1315 و اجراي دوباره آن، چهل سال بعد با صداي هوشمند عقيلي به گوش رسيد. اجرايي كه جز صداي گرم و مردانه عقيلي، امتيازي نسبت به نسخه اصلي نداشت و تأثيرگذاري آن به نحو آشكاري كمتر از آن صفحه گرامافون چهل سال پيش بود. تجربه‌هاي متعددي كه سالهاي پيش از انقلاب روي آهنگ ـ ترانه‌ها و قطعات بي‌كلام متعلق به سنوات گذشته انجام گرفت، نشان داد كه بازسازي، به معناي بازنوازي ساده و بي‌انديشه نيست. عوامل زيادي را بايد در نظر گرفت كه بازسازي، چه نزديك به اصل اثر باشد و چه دور از آن، قدرت تأثيرگذاري خود را از دست ندهد. در اين ميدان دشوار، هوشمندي تنظيم‌كننده و سرپرست اركستر مهم‌ترين نقش را دارد؛ به‌ويژه در استفاده‌اي كه از صداي تواناي خواننده‌اي باهوش و منعطف مي‌تواند داشته باشد.
بازسازيها، بخش قابل توجهي از موسيقي ربع قرن گذشته در ايران ـ در جوامع شهري و زير نفوذ رسانه‌هاي جمعي و حاملهاي صوتي ـ را تشكيل مي‌دهد. علل اجتماعي و محيطي‌ِ اين گرايش، يا به زعم عده‌اي «اين اپيدمي»، متنوع است. بدبين‌ترها مي‌گويند كه ديگر عصر خلاقيتهاي درخشان تمام شده و «قديميها گفتند آنچه را كه بايد بگويند». واقع‌بين‌ترها كه در بررسي هر پديده‌اي سعي مي‌كنند حداكثر عوامل محيطي و محاطي موجود را در نظر بگيرند، عقيده دارند كه مجموع اين عوامل در هر دوره‌اي، براي تثبيت و يا عدم تثبيت ملوديها و كلام آنها بسيار مؤثر است. اگر تاريخ‌نگاري دقيقي از موسيقي معاصر خود داشتيم، شايد روشن‌تر درمي‌يافتيم كه بسيار نغمه‌ها و حتي صداهاي خوانندگان بوده كه در دورة اوج كار و فعاليتشان، آن درخشش غير منتظرة سالهاي بعد از اتمام دوره فعاليت را نداشته است؛ و چه بسا خوانندگاني كه در دوره خود در اوج محبوبيت بودند و به اصطلاح «سكه به نامشان ضرب مي‌شد»، ولي حالا جز در نشريات خيلي تخصصي و يا حافظه‌هاي سالخورده نشاني از آنها نيست. در جامعه‌اي مثل ايران كه شرايط هر دم متغير و پيچيده‌اي بر آن حاكم است، تعيين اين نسبتها و پيش‌بيني ماندگاري نغمه و كلام و صداها، امري است شايد تقريباً غير عملي و با ضريب اطمينان نه چندان قوي. مثالها كم نيستند، از آن آقاي محترم و مسن‌ّ كه با دو دانگ صداي گرمش، تهران سالهاي 1330 را پر كرده بود و زنده‌ياد دكتر حسين عمومي مي‌گفت وقتي به اصفهان سفر كرد، از برنامه استاد تاج اصفهاني آن‌قدر استقبال نشد كه از برنامة او... ولي ده سال بعد، كسي ديگر او را نمي‌شناخت و تنها نوار او كه چند سال پيش منتشر شد، رواجي و طرفداري نيافت. نقطه مقابل او، شادروان غلامحسين بنان است كه در دوره خود، خواننده مخصوص محافل آريستوكرات قديمي و جزء هنرمندان نه‌چندان محبوب برنامه‌هاي موسيقي راديو بود. اما اعتبار و شهرت ماندگار او، درست بعد از انقلاب، بعد از دوازده سال كناره‌گيري مطلق از فعاليت موسيقي (1345ـ1364) و در هفت، هشت سال آخر زندگي‌اش، دست داد. شهرت و اعتباري كه حالا هم از سكه نيفتاده و استاد بنان شايد تصور آن را هم نمي‌كرد. درحالي‌كه نشريات سالهاي 1330 ـ 1340 واقعيات ديگري را گواهي مي‌دهند.
فرصت اين نيست كه به بررسي علل و عوامل ماندگاري و عدم ماندگاري افراد و آثار بپردازيم. همين‌قدر فرض مي‌گيريم كه بازسازي آثاري كه متعلق به دوره‌اي ديگر هستند و با صداي خواننده‌هايي مشخص و با صداي اركسترهايي مشخص‌تر در ذهن و حافظه باقي مانده‌اند، كاري است سهل و ممتنع، سهل است به خاطر اينكه نغمه و كلام مهي‍ّاست، امتحان خود را بين مردم پس داده و به دلها نشسته، و سوار شدن بر همان تداعيهاي نيرومند و خاطره‌انگيزيها هم شايد ضامن فروش نوار باشد. ممتنع است، به خاطر اينكه تجربه نشان داده هميشه هم نمي‌توان به نيرومندي تداعيها و خاطرات مردم و بهره‌گيري از احساسات نوستالژيك اعتماد كرد، ممكن است مردم اصلاً اين بازسازي را نپسندند و همان صداي مخدوش نوارهاي قديمي را ترجيح بدهند؛ و پروژه آقايان سرمايه‌گذار و هنرمند با شكست مواجه شود.
به نظر نويسنده اين يادداشت، دو عامل اصلي مي‌تواند تا حدي ضامن توفيق پروژه‌هاي بازسازي آثار قديمي در رويارويي با سليقه‌هاي مشكل‌پسند امروزي باشد: 1ـ كمال و پختگي فني در تنظيم اجراي مجدد اثر (با اركستر) به نحوي كه صدايي دلنشين از اركستر برآورد. 2ـ توانايي و صميميت واقعي خواننده جديد آن اثر قديمي؛ با شنوندگانش. روشن است كه دستيابي به چنين شرايط مطلوبي، آسان نيست و تنها زير نظر مديريتي هنرشناس كه مخاطرات كار را خوب بشناسد و آن را با انتخاب افراد كاردان به درستي راهبري كند، مي‌تواند به توفيق نزديك شود. به نظر نگارنده، نوار «به دنبال دل» نمونه‌اي موفق و مثال‌زدني از اين‌گونه پروژه‌هاست.
نوار، گلچيني از ملوديهاي نغز استاد علي تجويدي، نواساز و نوازنده پيش‌كسوت موسيقي پنجاه سال گذشته ماست، همراه كلام پرمغز استاد رحيم معيني كرمانشاهي (تنها يكي از قطعات: ديدي كه رسوا شد دلم... با كلام زنده‌ياد رهي معيري است)؛ ترانه‌هايي كه تكه‌تكه خاطره‌هاي از ياد نرفتني دوستداران موسيقي ايراني در نيم قرن اخير را ساخته‌اند و هر كدام، بار عاطفي نيرومندي دارند كه بعد از سالها، هنوز هم از نفوذ و شيوايي آن كم نشده است، ساخته‌هاي استاد تجويدي بيش از هر هنرمند ديگري در ده سال گذشته هدف بازسازي و اجراي مجدد بوده و اتفاقاً خواننده اكثر آنها نيز عليرضا افتخاري بوده است. نوار پرفروش «ياد استاد» كه در سال 1376 منتشر شد، به خاطر شرايط خاص آن زمان و سر و صداي مطبوعاتي فراواني كه پيش آورد، سرآغازي شد براي اينكه مشتاقان بازسازي ملوديهاي دلنشين قديمي، به هوس بيفتند كه از پشتوانه نيرومند آن ملوديها؛ و توانايي كم‌مانند افتخاري در خواندن هر نوع شيوه در آواز ايراني استفاده ببرند و در اين زمينه، براي اهدافي بيشتر تجاري و كمتر هنري، سرمايه‌گذاري كنند. تجربه‌هايي كه به راحتي مي‌توان بيشترشان را به فراموشي سپرد. بيشتر آن آثار از نظر تنظيم و اجرا ضعيف هستند. تمرين كافي آن اجراها حس نمي‌شود، كم‌عمق‌ترين اجراها از نوازندگان در استوديو، كافي (براي انتخاب و تبديل شدن به نوار كاست) تشخيص داده شده است. صداهاي زير ملودي اصلي، بافت محكم و پيوند دروني با خط ملودي ندارند و بسياري لحظات، انگار ملودي به يك سو مي‌رود و هارمونيها به يك سوي ديگر، صداي سازهاي آرشه‌اي و سازهاي مضرابي هماهنگ و خوش‌خوان نيستند. اركستر و صداي خواننده داد و قال و سر و صدا مي‌كنند، و شنيدنشان براي شنوندگان حساس، آزاردهنده است. به تنوع لحن در صداي انسان و استفاده‌هايي كه از خواننده‌اي كم‌نظير مثل عليرضا افتخاري مي‌توان كرد، اصلاً توجهي نداشته‌اند.
«ترانه»هاي از ياد نرفتني علي تجويدي (و همكاران شاعرش، زنده‌ياد نواب صفا، ترقي و معيني كرمانشاهي) را غالباً با اركسترهايي شنيده‌ايم كه در شرايط حاكم بر موسيقي چهل تا پنجاه سال پيش، امكان اجرا و ضبط داشته است. فن صدابرداري در آن روزگار به حد امروز نبود و از اين بابت، موسيقي امروز كيفيت بهتري دارد. در عوض، حس و حال روان و گرمي كه در اجراهاي آن روزگار شنيده مي‌شود، در ضبطهاي امروزي كمياب است. از اين گذشته، بسياري از اين آثار در فرصتهاي محدودي ساخته شده است كه آهنگساز شاغل در راديو، براي ساخت، تنظيم، نت‌نويسي، تمرين و اجرا و ارائه به شورا در اختيار داشته است. از اين‌رو، مي‌توان بسياري از آنها را اجراي مطلوب ندانست و شخص استاد تجويدي هم در گفت‌وگوهاي متعددي كه با نگارنده و ديگران انجام داده‌اند؛ از آن اجراها و ضبطها ناراضي بوده و آرزو كرده‌اند كه آثارشان با اركستر مجهز و صداي مطلوب و كيفيت مورد نظر ايشان ضبط شود. آرزويي كه هنوز هم به انجام نرسيده است. بيشتر آن آثار با صداي خانمهاي خواننده‌اي است كه تقريباً تمام آنها، بعد از دوره همكاري با استاد تجويدي، به فضايي جذب شدند كه يادآوري‌شان اسباب ناراحتي و دلزدگي استاد است. اگر خوانندگان اين قطعات، و ديگر ساخته‌هاي زيباي تجويدي در سالهاي بعد از 1340، از خانمها بوده‌اند (بر خلاف دهه پيش از آن، كه صداي گرم و پخته بنان و قوامي اجراي اين نغمه‌ها را تعهد مي‌كرد)، بيشتر يك ضرورت رسانه‌اي و حرفه‌اي بوده، نه يك ضرورت هنري. واقعيت نه‌چندان خوشايندي است كه شايد چندان موافق طبع بعضي افراد نيايد، ولي عقيده نگارنده همين است. در بسياري از ضبطهاي اوليه آثار قديمي و به‌خصوص ساخته‌هاي استاد تجويدي، صداي خوانندگان زن، يكنواخت، تصنعي، بي‌انعطاف و فاقد ادراك لازم براي نماياندن زير و بمهاي عاطفي نغمه و كلام است و از عمق و جد‌ّيت به زحمت و به ندرت در آنها مي‌توان نشاني يافت، و اگر اتفاقي تأثيرگذار در صدا و بيان آنها افتاده، صرفاً محدود به بعضي لحظات، مقطعي و گذرا و بدون ارتباط با كلي‍ّت اثر بوده است. قطعات همين نوار «به دنبال دل» را با ضبطهاي قديمي را هم شنيده‌ايم. حتي اگر مشكلات مربوط به زمان‌بندي اداري براي تحويل و تصويب كلام و آهنگ و تمرين با خواننده‌هايي اكثراً نه‌چندان بااستعداد و فرصت اندك براي تمرين بيشتر، و تكنيك ابتدايي ضبط و صدابرداري را هم در نظر بگيريد، باز هم، آن اجراها، به نظر مشكل‌پسند امروزي، پراشكال هستند. اشكالاتي كه مسلماً متوجه كيفيت نغمه استاد تجويدي و كلام استادان سخن‌شناس نيست، آنچه بيش از اينها آزاردهنده است، كشدار بودن لحن خانمهاي «خوش‌صدا» و فقدان ديناميسم لازم براي تأثيرگذاري عاطفي است كه در صداي خانمهاي خواننده بسيار كمتر از آقايان خواننده شنيده مي‌شود. به‌عنوان نمونه، كافي است اجراهاي بنان و مرضيه از «من بي‌دل ساقي» و «كاروان» (ساخته‌هاي جاودان ياد استاد مرتضي محجوبي) شنيده شود تا اختلاف دو اجرا و دو طرز بيان در يك زمان واحد و با يك اركستر واحد، عيان شود.
با اين مقدمة طولاني است كه مي‌توان گفت، نوار «به دنبال دل»، بازسازي‌اي بهتر از اجراهاي اوليه و قديمي است، به‌خصوص در قطعاتي مثل «به دنبال دل»، «رفتم كه رفتم»، انگار اين قطعات، خواننده حقيقي، خود را پيدا كرده‌اند. صداي انحصاري عليرضا افتخاري، ماندگارترين نام در موسيقي آوازي سالهاي بعد از انقلاب، با تواناييها و انعطاف و ادراك روشهاي مختلف بيان و القاي عاطفي بي‌نظيري كه دارد، به درستي حال و هواي متين نغمه‌هاي تجويدي و كلام معيني كرمانشاهي را فهميده و بيان كرده است. او در اين نوار متفاوت از نوارهاي قبلي خود خوانده است. افتخاري، هنر ـ پيشه‌اي پراستعداد است كه قابليت اجراي هر نقشي را در دنياي آواز ايراني دارد. از رديف‌خواني در مكتب اصفهان تا ترانه‌هاي مردمي تهران چهل سال پيش؛ حالتهاي صداي افتخاري در اين نوار، گوياي فهم او از كاراكتر موسيقي‌اي است كه بازخواني و اجرا مي‌كند و اين كيفيت، بيشتر با شنيدن قابل توضيح است تا با نوشتن و حرف زدن درباره آن. به‌عنوان نمونه، مقدمه «سنگ خارا» به ابتكار تنظيم‌كننده آن، در فضايي خالي از ساز و اركستر، تنها با صداي خواننده شروع مي‌شود و اين تكه كه شايد كمتر از يك دقيقه است، در حد خود، نشان‌دهندة خصوصياتي است كه براي توصيف توانايي اجراي عليرضا افتخاري گفته شد. در اين نوار، خواننده و اركستر در تعادل هستند. خواننده بيهوده صدا را بلند نمي‌كند و از «زنانه‌خواني» نيز دور مي‌شود، اركستر سر و صدا و هلهله نمي‌كند و در يك مجموعة صوتي ظريف و خوش‌نوا، زيباييهاي ملودي را نشان مي‌دهد. سازهاي زهي سليس و خوش‌صدا نوشته شده‌اند و اركستر مزاحم صداي خواننده نيست. «مكان طلايي» صداي افتخاري در نظر گرفته شده است ـ سازهاي ايراني و غير ايراني در تركيب و همنشيني‌اي بسيار آشنا و آكنده از روحيه ايراني، و با يادآوري‌اي متعادل از صدا، حال و هواي اركسترهاي قديمي، عمل مي‌كند. از پيانو (با اجراي سامان احتشامي)، سازي كه در موسيقي عصر تجويدي نقش اساسي و پايه‌اي داشت، استفاده‌اي ظريف و به‌اندازه شده است. صداي سنتور و ترمولوهاي غالباً ناخوشايندي كه بي‌ربط با اين نوع موسيقي و حال و هواي آن است، در اين نوار شنيده نمي‌شود. هنر تك‌نوازي ويولن هنرمند فقيد، زنده‌ياد مجتبي ميرزاده ـ كه احتمالاً در اين نوار نقشي به ياد ماندني داشته است ـ به لطف و جذابيت اثر مي‌افزايد.
تنظيمهاي بهزاد خدارحمي از اين قطعات از بهترين تنظيمهايي است كه در بازسازي اين‌گونه آثار شنيده‌ايم. در تنظيمهاي او، صداي اركستر نه يونيسون است و نه گرفتار فشار هارموني تحميلي و سردي كه در بعضي تنظيمها از آثار قديمي مي‌شنويم. خدارحمي كاراكتر واقعي اين نوع موسيقي را به‌خوبي حس كرده و امكانات صداي خواننده و اركستر را مي‌شناسد.
در يادداشتي كه به قلم منوچهر آزادي، تهيه‌كننده و سرمايه‌گذار اين نوار نوشته شده، مي‌خوانيم كه تهيه آلبومهاي ديگري با اين انديشه و چنين طرز كاري در برنامه‌هاي مؤسسه فرهنگي ـ هنري ني‌داوود است. اگر نتيجه كار در آلبومهاي بعدي هم به همين اندازه مطلوب باشد، با شوق مي‌توان از تاريخ‌ِ انتشار مجموعه‌هاي بعدي سؤال كرد.

:: از همین آلبوم دانلود کنید :

 به دنبال دل
 رفتم که رفتم
 نگرانم